بهاره جون مابهاره جون ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

مامان و بابای منتظر نی نی

بوی محرم میاد

بوی محرم میاد خدایا ارزومه دست نی نیمو بگیرم با هم بریم هیئت امام حسین خدایا امیدمو ناامید نکن خدایا امسال محرم واسم یه جور دیگس خدایا حالم بده دلم گرفته خدایا کمکم کن بحق امام حسین تنهام نزار خدایا نزار ناامید بشم   ...
2 آذر 1392

ناگفته های زندگی مامانی و بابایی واسه نی نی

سلام عشق مامانی خوبی عزیز دلم بعد از اندکی تاخیر امروز دوباره اومدم واست بنویسم جیگر گوشه مامانی امروز میخوام از خودم و بابایی واست بنویسم از تموم چیزایی که تو این هفت سال تو  زندگی من و بابایی گذشته عشق مامانی بابایی از اول اول عاشق مامانی بود چون ما با هم نسبت فامیلی داریم بعد که اومدن خواستگاری با کلی اتفاقات ریزو درشت بالاخره منو بابایی اومدیم زیر یک سقف ما با هم هیچ مشکلی نداشتیم ولی خوب مثل خیلی از زندگیای دیگه دیگران واسمون خیلی مشکل ایجاد کردند مامانی نمیدونی جه جفاها که در حق من و بابایی نشد  ولی خوب بگذریم مهم منو بابایی بودیم که روز به روز بیشتر عاشق هم میشدیم با تمام مشکلات&nbs...
2 آذر 1392

تصمیم واسه اومدن نی نی

  عزیز دلم امروز اومدم برات بنویسم که چی شد تصمیم گرفتیم تا شما بیایی پیش ما جیگر مامانی بزار یه اعترافی کنم تو این چند سالی که با بابایی ازدواج کردم هیچ وقت فکرشو نمیکردم یه روزی  بخوام تصمیم بگیرم که شما رو داشته باشیم اخه مامانی بابایی جونت تو این چند سال اصلا نزاشته  جای خالیتو حس کنم بابایی تمام هستی و زندگی مامانی شده اما نمیدونم چرا امسال خودم به بابایی گفتم که دیگه بسه بهتر یواش یواش به فکر باشیم تا یه نی نی ناز بیاد پیشمون خدای نکرده فکر نکنی دیگه بابایی بهم نمیرسه که این تصمیمو گرفتم خداییش هنوزه که هنوزه اول بابایی جونت بعدا شما اینو گفتم که بدونی بابایی همیشه عزیز دل مام...
2 آذر 1392